ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

:)

زنگ زدی و گفتی من اگه میتونستم برگردم عقب جلوی مرگ خواهرمو نه، جلوی دوست شدنمو با تو میگرفتم :)
فقط یه سوال دارم ازت
از خواهرت که همه چیزو میبینه و میشنوه خجالت نکشیدی که این حرفو زدی؟


الو سلام سلام سکوت خوبی مرسی سکوت سکوت سکوت فکر نمیکردم بوق بخوره سکوت سکوت دلیل این کارت چی بود اگه دلیلشو نمیفهمی توضیح دادن منم بی فایده ست تو تیکه انداختی گفتی خداروشکر دورت شلوغه منم گفتم خداروشکر واقعا پس تو مقصری باشه نمیخوای حرف بزنی پس چه حرفی؟ میخوای عذرخواهی کنم الان نه عذرخواهیت ارزشی نداره برام یعنی نه عذرخواهیت کلا خودت ارزشی نداری دیگه برام خب پس چرا زنگ زدی چون برام مهمی اینکه ارزشی نداری با اینکه مهمی فرق داره که اگه بخوام توضیحش بدم چندش میشه و اینا باشه فقط بهت توضیح میدم اونروزو حرفمو میزنمو بعدشم تموم اون صدایی که شنیدی که بهش گفتم بیا تو و غیره دوست دختر ب بود و بدون تو تو موقعیتی اینکارو کردی ورفتی که من یه تصیمیمی برای زندگیم گرفته بودم که به حدی مهم بود حتی بابام اشکش دراومد و گفت اینکارو نکن میدونی چیه ساکت شو بذار حرفمو بزنم نه بذار بهت بگم تو نه اونموقع نه قبلش با من هیچ حرفی نمیزدی من از کجا روحمم باید خبر دار میشد که تو تصمیم گرفتی یا هرچی نه اونموقع خوب بودم این مدتو میگم که رفتی حرفمو میزنم و قطع میکنم مثل توکه حرفاتو زدی و بلاک کردی من اگه میتونستم برگردم عقب جلوی مرگ خواهرمو نه جلوی دوست شدنمو با تو میگرفتم خدافظ خدافظ
  • کاما

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی