ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

دیالوگ

( من)+ اگه فراموشی بگیرم چیکار میکنی یا چی میگی که تورو یادم بیاد؟
- باور دارم اگه فراموشی بگیری یا بگیرم بازم همو فراموش نمیکنیم...



امروز هی خوندم حرفتو و هی بغض گلومو فشار داد، منو یادت رفته، بدون اینکه فراموشی بگیری حتی...

خواب نمیبرد مرا

یه مسیر پیاده روی تازه ساختن، باید میبودی لعنتی، باید میبودی تا همه شو باهم پیاده بریم، همین موقعا که شبا خنکه و از سمت باغ اکسیژن سرریز میکنه تو مسیر، همین وقتا که هنوز کسی اینجارو پیدا نکرده و خلوته، باید میبودی که راه بریم که بدوییم که حرف بزنیم همه ی راهو... دلم برات تنگه، خیلی تنگ، اونقدر که شبا خوابم نمیبره و میدونم توهم همینطوری، این شاید نفرین من بود...
شبا به این امید میخوابم که خوابتو ببینم، مسخره ست نه؟
تو شبا با فکر کی میخوابی؟
وقتایی که بهم فکر میکنی حس میکنم، تپش قلب میگیرم، نباید اینجوری میشد، نه؟
دلم تنگته رفیق، نیمه راه بودی ولی رفیق بودی، حالا تنهایی تا چند روز دیگه دهنشو باز میکنه و منو می‌بلعه، مطمئنم...