ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

کابوس

هی فشار پشت فشار، گریه و درس و دوری، دلم میخواست وسط همه ی اینا تو بودی، تو بودی تا به جای این بالشو پتو سرمو بذارم رو بازوتو تو بغلت اروم بگیرم، دلم میخواست تو بودی وسط همه این شلوغیا، وسط بود و نبود ادما، تو بودی که صبح چشمام رو به تو باز شه نه دیوار زرد بی روح، دلم میخواست تو بودی و بغلم میکردی دستتو میبردی لای موهام و میذاشتی تو بغلت اروم بگیرم تو بغلت گریه کنم حتی شده بمیرم
دلم میخواد باز بهم بگی دوستم داری بهم بگی خواستن تو چشماتو الکی نمیبینم، دوست دارم باز صداتو بم کنی و اروم اسممو صدا کنی و بگی چته، دوست دارم لمست کنم مثل رویاهام، دوست دارم... دوستت دارم، ارومم باهات، ذهنم پر از توعه اما همه ش فکره همه ش رویاست... این روزا کابوسه لعنتی باید میبودی باید...