ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

کابوس

هی فشار پشت فشار، گریه و درس و دوری، دلم میخواست وسط همه ی اینا تو بودی، تو بودی تا به جای این بالشو پتو سرمو بذارم رو بازوتو تو بغلت اروم بگیرم، دلم میخواست تو بودی وسط همه این شلوغیا، وسط بود و نبود ادما، تو بودی که صبح چشمام رو به تو باز شه نه دیوار زرد بی روح، دلم میخواست تو بودی و بغلم میکردی دستتو میبردی لای موهام و میذاشتی تو بغلت اروم بگیرم تو بغلت گریه کنم حتی شده بمیرم
دلم میخواد باز بهم بگی دوستم داری بهم بگی خواستن تو چشماتو الکی نمیبینم، دوست دارم باز صداتو بم کنی و اروم اسممو صدا کنی و بگی چته، دوست دارم لمست کنم مثل رویاهام، دوست دارم... دوستت دارم، ارومم باهات، ذهنم پر از توعه اما همه ش فکره همه ش رویاست... این روزا کابوسه لعنتی باید میبودی باید...
  • کاما

نظرات  (۱)

سلام و درود
چند وقت پیش با مرد میان سالی هم سفر بود
کل سفر با من حرف زد و کلی نصیحت کرد
و ادم روشنی بود
چیزی که هنوز برام جذاب هست این بود که گفت
الان هر کاری دوست داری انجام بده، نه اینکه بری معتاد بشی، ولی هر کاری بهش عشق داری برو دنبالش، هیچ رقت نگو بد هست و جلو خودتو بگیرب، چون بعدا به سن من پشیمون میشی
الان هم اینو میگم که برگردید بهش و ارامش بگیرید و عاشق باشید و بمونید
پاسخ:
سلام
شاید تمام این چندین سال برای من حکم همین بوده که هرکاری بهش عشق داشتم رو -یعنی بودن تو رابطه با این ادم- انجام دادم با وجود اینکه میدونستم اشتباهه ولی صذفا رفتم دنبال علاقه م ولی خب الان شاید حکم همون اعتیادو پیدا کرده و باید ترکش کنم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی