ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

چیه این آدمیزاد؟

چه دنیای کوچیک و عجیبیه! فکر نمیکردم دوسال از پست یکی مونده به اخرم گذشته باشه فکر نمیکردم بازم دوسال از زندگیمو حروم کرده باشم منی که هربار با خودم عهد میبندم... عزیزم شش سال زمان کمی نیست نمیدونم حسم بهت چیه به تویی که تاحالا یه بارم لمست نکردم به تویی که تو ذهنم بوی عطری یه بوی عطر تند که اصلا دوست ندارم، به تویی که سرتا پا تفاوتی با من به تویی که یه نقطه نظر مشترکم نداریم، نمیدونم چرا دوستت دارم نمیدونم چرا هربار میبخشمت نمیدونم چجوری یادم میره که چه بلاها سرم اوردی، خاله جون میگفت هنوزم افسرده ای و پر از اشک شد چشمام، این افسردگی یادگار توعه یادگار ضربه وحشتناکی که بهم زدی، یادگار حماقت خودمه، نمیدونم عادتی برام یا عشق نمیدونم چی هستی کی هستی حس میکنم هنوزم نمیشناسمت هنوزم نمیدونم دقیقا کدوم حرفت راسته کدوم دروغ، نمیدونم زندگیم قراره چجوری پیش بره میدونم ولی که دیگه نیستی سه ماهه که رفتی و باورم نمیشه که تو این سه ماه جز وقتایی که پروفایلتو عوض میکنی یا دوسه باری که پیام دادی دیگه نیومدی تو ذهنم، چی شده؟ واقعا تو یه شیشه حبس شدی تو قلبم چیزی ازت دریافت نمیکنم چیزی بهت نمیدم فقط هستی فقط میدونم یه جایی از این کشور داری زندگی میکنی دیگه نه برنامه روزاتو میدونم نه هیچ چیز دیگه ای فقط میدونم هستی نفس میکشی... بی حس شدم و دلم تنگ نمیشه کمتر گریه میکنم بیشتر میخندم و کلا هیچی برام مهم نیست جز خودم، نمیدونم خوبم بدم یا چی ولی هرچه بادا باد
  • کاما

نظرات  (۶)

با احتلاف نیم ساعت! پس شما هم بیدار بودی
امیدوارم هیچ وفت چشمات اشکی به خودش نبینه و همیشه شاد باشی
حرکت کن، تحرک و تلاش برای تغییر و پیشرفت در زندگی یکی از راه های فراموشی هست
موفق و شاد باشید
پاسخ:
نه پست رو بعدش گذاشتم من دقیقا همون لحظه که نظر گذاشتید دیدم و خوندم
ممنون همینطور شما
 از دیشب تاحالا دارم فکر میکنم دنیا چقدر عجیبه چقدر اتفاقای مختلف افتاده تو این دوسال برای هرکدوم از ما اما روزو شبا یه جوری پیش رفته که بعد از دوسال دوباره شما برگردی اینجا کامنت بدی منم همون موقعا آنلاین باشم و بعد از دوسال دوباره نوشتنو شروع کرده باشم! خیلی عجیبه واقعا
دوست داشتم بشناسمت اما دیدم هیچ ادرس وبلاگی نذاشتی( من ادمارو از نوشته هاشون میشناسم) اما همین چند خط پیامتم انرژی مثبت و پخته ای داشت توش به هرحال ممنونم ازت
همچنین
ظهر وبلاگت رو خوندم و زمان جواب نبود دیگه الان که شب هست و حس ارامش بیشتری دارم، اومدم
وبلاگی ندارم و کلا هم نداشتم، برای شناخت هم کلی راه بجز خوندن نوشته وجود داره
خواهش میکنم، خوشحالم از اینکه حست کمی هم شده بهتر میشه با کامنت هام
پاسخ:
شب بهتره..
پس چجوری سر از وبلاگ خوندن دراوردی!؟
:)
شاید باورت نشه ولی اینستا ندارم...
وقتی کارت با لپ تاپت باشه و مجبور باشی مدت زیادی رو در روز ازش استفاده کنی خود به خود وبلاگ ها رو هم سر میزنی.
شاید باورت نشه ولی باورش برام سخته که اینستا نداری!
دیگه راهی بنظرم نمیرسه، راه بعدی منهای اینستا با شما.
پاسخ:
که اینطور
اینستا هیچوقت نداشتم از محیطایی که توشون اغراقه بدم میاد واقعا، پستای اینستا فقط یه سوالو تو ذهنم میاره: خب الان که چی؟!
تمام شبکه های اجتماعیمو بعد از کات پاک کردم متاسفانه... 
یکی از درگیرترین روزای زندگیم امروز بود
اینقدر بحث کردم و بالا پایین کردم که حد نداره
اخرش هم نتیجه نداد
یعنی اعصاب برام نمونده، واقعا نمیدونم چیکار کنم
پاسخ:
ای بابا :| امیدوارم از یه جایی که فکرشو نمیکنی کارت جور شه
صبر کن، تنها چیزی که جواب میده همیشه تو هر چیزی
صبر!
زمان تنها جیزی هست که ندارمش
دد لاین های زندگیم داره نزدیک میشه
و همه اون ها به این موضوع بستگی داره
امشب از اون شباست که نیاز دارم با کسی حرف بزنم
کسی که اصلا شناختی ازم نداره و منم همین طور
پاسخ:
ای بابا! نمیدونم چیه ولی درست میشه ایشالا
ببخشید من اف شدم
امروز هم پر از سختی بود
ولی امشب حس بهتری دارم چون یه فکر خوب به ذهنم رسید
یه اکانت اینستا بساز، مسیج بده بهم
البته اگه دلت خواست
پاسخ:
از اینستا بدم میاد 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی