ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

۱۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

بیا هیچکاری نکنیم این مطمئن تره

یه هفته مونده تا تولدت
باید هیچکاری نکنم
باید هبچکاری نکنم
هبچکاری نکنم
هیچکاری
هیچ
هی
هعی...

از آن شب سرد خزان شب ها گذشته

عزیزم تو فکر میکردی زندگی انقدر طولانی هست که میشه همه چیزو بسازی خودتو عالی کنی و بعد بری سراغ ادمایی که میخوای دستشونو بگیری بگی چشماتونو ببندین و بعد ببریشون رو به روی اون چیزی که از زندگیت ساختی و بگی جی جی جی جینگ اینم زندگی پرفکت من حالا بیاید توش تا باهم زندگی کنیم، ولی دنیا واینمیسته عزیز من دنیا منتظر منو تو نمیمونه که! پس بدو ولی تنها نه، اون ادمارو بیار تو زندگیت و با اونا بدو با اونا ادمه بده، میدونی چرا؟ چون وقتی مشغول درست کردن زندگیتی اوناهم مشغول درست کردن زندگیشونن و اگه همو کمک نکنید از هم دور میشید دور میشید دور تر انگار که زندگیا طولی ساخته نمیشن عرضی ساخته میشن و بینتون میفتن، ممکنه چند سال دیگه که تو مهندس شدی و ماشین گرفتی دیگه اون ادمی که دوستش داری وجود نداشته باشه به پات نمونده باشه یا... یا حتی دیگه دوستت نداشته باشه
عزیزم زندگی کوتاه تر از اون چیزیه که فکر میکنی پس بجنگ ولی تنها نه، دست همه کسایی که عاشقشونی بگیر و بجنگ تا وقتی که همه چیزو "باهم" بسازید

هوم سوییت هوم

بالاخره خونه ولی همراه با اسباب کشی :)

تموم شد

بالاخره امروز امتحانام تموم شد البته با یه خبر بد تموم شد، ولی خوابیدم و خب معجزه خواب اینه که همه چیزو کمرنگ میکنه بعدشم رفتیم بیرون با بچه های دانشگاه به لطف یکی دوتا از پسرا انقدر خوش گذشت که از شدت خنده محل اتصال فک پایین و بالام و پیشونیم درد میکنه :)
اون خبر بد میتونه اینده منو کامل خراب کنه نمیدونم چی میشه اما امیدوارم به خیر بگذره نمیدونم چرا نمیتونم حتی بهش فکر کنم یا جدیش بگیرم! احساس میکنم باهام شوخی کردن یه شوخی زشت و کثیف جوری که اگه اتفاق بیفته دیگه هیچی واسه م نمیمونه نه گذشته نه آینده... و من؟ تازه خودمو پیدا کرده بودم لعنتیا...

بغل

روز جهانی بغل به تو که آرزو داشتی بغلت کنم مبارک :)