ویرگول

،

ویرگول

،

من فکر میکنم آدم هایی هستند که به کوتاهی ظاهر شدن ویرگول در جمله، می‌آیند و معنی زندگی را بهم میریزند!

نویسندگان

چوپان دروغگو

من فکر میکنم بعضی مسائل آنقدر مهم اند که نباید تکرار شوند، آخر شما که میدانید طبیعت انسان را از عادت ساخته اند، انسان به هرچیز خوب و بدی عادت میکند و همین باعث میشود مثلا فردی که در تهران زندگی میکند از سربی که آرام آرام در وجودش رخنه میکند جان سالم به در ببرد.
همه‌مان بارها و بارها در رسامه ها و کتاب ها و از زبان بزرگتر هایمان داستان چوپان دروغگو را شنیده ایم و همین باعث شده است که به شنیدنش عادت کنیم و هیچگاه تاثیری که نویسنده این داستان به دنبالش بوده است، نگذارد...
اما چوپان دروغ گو حقیقت دارد، او در بطن داستانش، در زندگی این روزها حقیقت دارد، احمق فرض کردن آدم ها حقیقت دارد، تکرار کردن دروغ ها به امید باور حقیقت دارد...
من فکر میکنم چوپان دروغگو مسئله مهمی ست که نباید تکرار شود هرکس اگر یکبار در زندگی‌اش این داستان را بشنود کافی ست(ترجیحا در بزرگسالی)
و در آخر اینکه یک روز دیگر هیچ کس حرف های چوپان را باور نمیکند و مردم عاقبت خسته میشوند و میگذارند گرگ چوپان دروغگوی قصه را تکه پاره کند...
  • کاما

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی