کابوس
- چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۷ ب.ظ
هی فشار پشت فشار، گریه و درس و دوری، دلم میخواست وسط همه ی اینا تو بودی، تو بودی تا به جای این بالشو پتو سرمو بذارم رو بازوتو تو بغلت اروم بگیرم، دلم میخواست تو بودی وسط همه این شلوغیا، وسط بود و نبود ادما، تو بودی که صبح چشمام رو به تو باز شه نه دیوار زرد بی روح، دلم میخواست تو بودی و بغلم میکردی دستتو میبردی لای موهام و میذاشتی تو بغلت اروم بگیرم تو بغلت گریه کنم حتی شده بمیرم
دلم میخواد باز بهم بگی دوستم داری بهم بگی خواستن تو چشماتو الکی نمیبینم، دوست دارم باز صداتو بم کنی و اروم اسممو صدا کنی و بگی چته، دوست دارم لمست کنم مثل رویاهام، دوست دارم... دوستت دارم، ارومم باهات، ذهنم پر از توعه اما همه ش فکره همه ش رویاست... این روزا کابوسه لعنتی باید میبودی باید...
دلم میخواد باز بهم بگی دوستم داری بهم بگی خواستن تو چشماتو الکی نمیبینم، دوست دارم باز صداتو بم کنی و اروم اسممو صدا کنی و بگی چته، دوست دارم لمست کنم مثل رویاهام، دوست دارم... دوستت دارم، ارومم باهات، ذهنم پر از توعه اما همه ش فکره همه ش رویاست... این روزا کابوسه لعنتی باید میبودی باید...
- ۹۸/۰۴/۰۵
چند وقت پیش با مرد میان سالی هم سفر بود
کل سفر با من حرف زد و کلی نصیحت کرد
و ادم روشنی بود
چیزی که هنوز برام جذاب هست این بود که گفت
الان هر کاری دوست داری انجام بده، نه اینکه بری معتاد بشی، ولی هر کاری بهش عشق داری برو دنبالش، هیچ رقت نگو بد هست و جلو خودتو بگیرب، چون بعدا به سن من پشیمون میشی
الان هم اینو میگم که برگردید بهش و ارامش بگیرید و عاشق باشید و بمونید